از حال گل ما را خبر کن نازنین ما را خبر کن با مدعی کمتر بنشین نازنین ای مه جبین بیچاره عاشق ، ناله تا کی ، ناله تا کی یا دل مده یا ترک سرکن ، ترک سرکن شد خون فشان چشم تر من پر خون دل شد ساغر من ای یار عزیز مطبوع و تمیز در فصل بهار با ما مستیز آخر گذشت آب از سر من ببین چشم تر من
گل چاک غم بر پیرهن زد پیرهن زد ، پیرهن زد ازغیرت آتش درچمن زد درچمن زد ، درچمن زد بلبل چو من شد در چمن دستانسرا بهر وطن دیدی که ظالم تیشهاش را آخر به پای خویشتن زد