دستگاه ماهور
آواز: سیاوش(محمد رضا شجریان)
سه تار: عبادی
ویلن: پرویز یاحقی
سنتور: مجید نجاحی
ضرب:جهانگیر ملک
شعر از عماد خراسانی ،سیمین بهبهانی
غزل آواز از سعدی
گوینده: فیروزه امیر معز
فیروزه امیر معز:
تواند باغبانت ، باغ را بیهوده در بندد
ولى نتواند اى گل ، بلبلت را بال و پر بندد
دل ما را به هم راهی است پنهانی که می آیم
به کویت از رهی دیگر اگر راهی دگر بندد
دلم با نور مه می آید و باد سحرگاهی
مگر در بر رخ نور مه و باد سحر بندد
گل من جهد کن تا بلبلت را بیشتر خواهی
در گلزار را هر چند بر ما بیشتر بندد
ویلن،سنتور و ضرب
رقیبا رو دعایی کن که عشق از ما زوال آید
که نبود در جهان دستی که دست عشق بر بندد
بسی تلخ است بی نوش لبانت زندگی کردن
اگر عاشق دل دیوانه در صبر و سفر بندد
شکیبایی دگر صورت نبندد اهل معنی را
همان بهتر کز اول بی دل از طوفان نظر بندد
عماد خراسانی
تکنوازی سه تارو
آواز سیاوش:
بیا که نوبت صلحست و دوستی و عنایت
به شرط آن که نگوییم از آن چه رفت حکایت
ملامت من مسکین کسی کند که نداند
که عشق تا به چه حدست و حسن تا به چه غایت
کمال حسن وجودت به وصف راست نیاید
مگر هم آینه گوید چنان که هست حکایت
مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان
هنوز وصف جمالت نمیرسد به نهایت
سعدی
فیروزه امیر معز:
چون درخت فروردين پُر شکوفه شد جانم!
دامنی ز گُل دارم بر چه کس بيفشانم؟
ای نسيم جان پرور امشب از برم بگذر!
ورنه اين چنين پُر گُل تا سحر نمیمانم!
لاله وار خورشيدی در دلم شکوفا شد!
صد بهار گرمی زا سر زد از زمستانم!
***
بوی ياسمن دارد خوابگاه آغوشم!
رنگ نسترن دارد شانه های عريانم!
شعر همچو عودم را آتش دلم سوزد!
موج عطر از آن رقصيد در دل شبستانم!
سیمین بهبهانی
|
:: موضوعات مرتبط:
دستگاه ماهور،
یک شاخه گل
:: برچسبها:
دستگاه ماهور,
احمد عبادی,
محمد رضا شجریان,
پرویز یاحقی