دستگاه ماهور
به اهتمام روح الله خالقی و جواد معروفی
تصنیف:مرضیه
آواز:فاخته ای(قوامی)
شعر:نظامی گنجوی
آهنگ موزون اول از درویش خان
آهنگ موزون دوم از عارف
ترانه ی اول از بهار
ترانه ی دوم از رهی معیری
روشنک:
گلهایی که به هنگام فرخنده جشن نوروزی به ارمغان آورده ایم چون نسمی که از شکوفه ها بگذرد و به مشام رسد مژده ی بهار دارند و به همراه ترانه ای از بهار.ترانه ای که چون پیک بهاری عطر آگین آمیخته به نوایی و آهنگی فریباست. رخسار نرگس و گیسوی بنفشه رایحه ی دل آویز سوسن و گلبرگ لطیف و لعل گون لاله همه نوید بهار میدهند و موسم گل و چمن و شادمانی.دل افروز آهنگی که روزگاری از دل هنر مندی به نام چون درویش بر خاسته و بر دل ها نشسته شما نیز شعر سخنور نامی بهار را با آوایی خوش بشنوید به کنج دل راهش دهید و عزیزش بدارید.
تصنیف زمن نگارم ازدرویش خان با صدای مرضیه:
ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من خبر ندارد
کجا رود دل که دلبرش نیست
کجا پرد مرغ که پر ندارد
امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
همه سیاهی همه تباهی
مگر شب ما سحر ندارد
بهار مضطر منال دیگر
که آه و زاری اثر ندارد
مرا نگاری اسیر خود کرد
که بر اسیران نظر ندارد
به خاک راهش بسازم اما
به خاک راهی گذر ندارد
روشنک:
هوا معتدل بوستان دلکش است
هوای دل دوستان زان خوشست
نسیم گل و ناله ی فاخته
چو یاران محرم به هم ساخته
مغنی بدان ساز عاشق نواز
بر آهنگ ما نغمه ای نو بساز
ساقی نامه با صدای قوامی و شعر نظامی :
بیا باغبان خرمی ساز کن
گل آمد در باغ را باز کن
هوا معتدل بوستان دلکش است
هوای دل دوستان زان خوشست
نسیم گل و ناله ی فاخته
چو یاران محرم به هم ساخته
مغنی بدان ساز عاشق نواز
بر آهنگ ما نغمه ای نو بساز
چو گشتیم چون بلبل از ناله مست
بدان نغمه زین ناله خواهیم رست
بیا ساقی آن می که ناز آورد
جوانی دهد عمر باز آورد
به من ده که این هردو گم کرده ام
قناعت به خوناب خم کرده ام
مگر بوی راحت به جانم دهد
ز محنت زمانی امانم دهد
مغنی بدان ساز غمگین نواز
در این سوز شعرم مرا چاره ساز
مگر کز یک آواز رامش فروز
مرا زین شب محنت آری به روز
تصنیف بلبل شوریده از عارف قزوینی با صدای مرضیه:
دیده مپوشان ز تماشای گل
باده ی مستانه بزن پای گل
چون گل رخسار دلارای دوست
جلوه کند روی دلارای گل
بلبل شوریده چو دلدادگان
نقد روان داده به سودای گل
بر دل ما داغ تمنای توست
بر دل او داغ تمنای گل
فرصت مستی به کس نمی گذارد
دیده ی مست نگار اگر گذارد
دامن آن نازنین رها نسازم
کشمکش روزگار اگر گذارد
عشق تو با آینه اگر گذارد
بر دل پر آه اگر گذارد
عشق من لاله دوست ؟ اگر گذاری
( تاج محبت تو را به سر گذارد )2
|
:: موضوعات مرتبط:
دستگاه ماهور،
گلهای رنگارنگ
:: برچسبها:
دستگاه ماهور,
آواز ماهور قوامی,
زمن نگارم مرضیه,
ساقی نامه نظامی