دستگاه ماهور
با همکاری روح الله خالقی
تصنیف:پوران
آواز:قوامی
آهنگ از روح الله خالقی
ترانه از رهی معیری
شعر:حافظ – محسن فیض کاشانی
گوینده : ناشناس
گوینده:
در چهرهٔ مهرویان انوار تو میبینم
در لعل گهر باران گفتار تو میبینم
در مسجد و میخانه جویای تو میباشم
در کعبه و بتخانه رخسار تو میبینم
هرجا که روم نالم چون بلبل شوریده
سرتاسر عالم را گلزار تو میبینم
خون در جگر لاله از داغ تو میبینم
چشم خوش نرگس را بیمار تو میبینم
فیض کاشانی
تصنیف ای امید زندگانی با صدای پوران:
بازآ که آرام جانی ای امید زندگانی
وصلت جوانی فزاید ای خوشتر از جوانی
گرچه به نامهربانی رانی از کنار خویشم
چشمان مهرآفرینت خواند مرا نهانی
سر کن از طرب بانگ مستی
ای خوشا می و میپرستی
دانی که دولت چه باشد روی دلکش تو دیدن
در سایه سرو نازت چون سبزه آرمیدن
گه شکوه شام هجران پیش طره تو گفتن
گه مژده جان فشانی از لعل تو شنیدن
سر کن از طرب بانگ مستی
ای خوشا می و میپرستی
ساقی ز جا خیز میدر قدح ریز
قامت برافراز شوری بر انگیز
کز دل برد غم و ز جان برد تاب
روی دل افروز موی دل آویز
ای قبله رویت بهشتم
عشق تو باشد سرنوشتم
عمر اگر به عشق و مستی گذرد
به که در جهان هستی به خود پرستی گذرد
گوینده:
خورشید فلک روشنی از روی تو دارد
هرجاست گلی نکهتی از بوی تو دارد
چشمی که رباید دل خلقی به نگاهی
آن دلبری از نرگس جادوی تو دارد
هر عاشق سرگشته که در دام بلایست
آشفتگی از حلقه گیسوی تو دارد
فیض کاشانی
آواز قوامی با تکنوازی ویلن روح الله خالقی و شعر حافظ:
صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب
فرصتی زین به کجا یابم بده جام شراب
خانه بیتشویش و ساقی یار و مطرب بذله گو
موسم عیش است و دور ساغر و عهد شباب
خلوت خاص است و جای امن و نزهتگاه انس
این چنین بینم به بیداریست یارب یا به خواب
شاهد و ساقی به دست افشان و مطرب پای کوب
غمزه ساقی ز چشم میپرستان برده خواب
گوینده:
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به تدبیر خرد حرص به زندان کردم
سایهای بر دل ریشم فکنای گنج مراد
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
حافظ
تصنیف ای امید زندگانی پوران
|
:: موضوعات مرتبط:
دستگاه ماهور،
گلهای رنگارنگ
:: برچسبها:
دستگاه ماهور,
آواز ماهور قوامی,
ای امید زندگانی پوران,
اشعار رهی معیری