دستگاه ماهور
تصنیف: سیما بینا
آواز: ایرج و گلپایگانی
ویلن : همایون خرم
تار: فرهنگ شریف- فریدون حافظی
ضرب : جهانگیر ملک
آهنگ از مهدی خالدی
ترانه از تسلی شیرازی
اشعار متن برنامه از امینای نجفی،اهلی شیرازی،ایرج میرزا،بی کس،شیخ بهایی، حالتی ترکمان،بهجت شیرازی، بانو اشرف منظوری
غزل آواز از سعدی و حافظ
گوینده آذر پژوهش:
فریب نکهت گل خوردم و ندانستم
که هر نفس به مشامی کند هم آغوشی
کجا شد آن همه مهری که داشتی
که اکنون بخاطرت نرسم گر شوم فراموشی
ای نخل آرزو لب لعلت طبیب کیست
پرورده ای عجب رطبی تا نصیب کیست
هر جا که عاشقیست فلک در کمین اوست
آه این حسود سنگدل آخر رفیق کیست
وه چه خوب آمدی صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی؟
بی وفایی مگر چه عیبی داشت؟
دل به یار بی وفای خویشتن
دادم و دیدم سزای خویشتن
زخم فرهاد و من از یک ریشه بود
او به سر زد من به پای خویشتن
ویلن تار ضرب
آذر پژوهش:
دل به یار بی وفای خویشتن
دادم و دیدم سزای خویشتن
زخم فرهادو من از یک تیشه بود
او به سر زد من به پای خویشتن
آواز ایرج همراه با تارشریف وشعر حافظ :
بالا بلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
تا با تو سنگدل چه کند سوز و ساز من
آذر پژوهش:
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح!
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
شیخ بهایی
تصنیف باده بده که گویمت من کیم و چه کاره ام سیما بینا:
بده بده که گویمت من کیم و چه کاره ام
رندم و لا ابالیم باده کشی شعار من
هست ز می سرشت من مستی سرنوشت من
دیر مغان بهشت من حور بهشت یار من
نیست مرا ز بیش و کم غیر دلی رهینه غم
وین دل خسته نیز هم نیست به اختیار من
شب همه شب به مب کشی
آخر شب به بیهشی
کار کسی به دلخوشی نیست چنین چه کار من
غم نخورم ز کار کس دل ندهم به یار کس
من به جهان نه یار کس کس به جهان نه یار من
آذر پژوهش:
از نصیحت می دهم تسکین دل آزرده را نیست مرهم جز زبان نخجیر پیکان خورده را
وا نشد هرگز دل تنگم که می ماند گره آرزوی خنده در غنچه پژمرده را
ای برق آه بر سر آن کوی جلوه ای ای سیل اشک بر دل سنگش سرایتی
بر باد رفت خاک من از آتش فراق ای آب دیده سوختم آخر حمایتی
تار حافظی و ضرب ملک
ویلن خرم تار حافظی و آواز گلپا با شعر سعدی:
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری جواب داد که آزادگان تهی دستند
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
تکرارتصنیف
آذر پژوهش:
در پرتو طلایی خورشید صبحگاه در لرزش شکوفه ای از موج نرم باد
در پیچ و تاب زلف بنفشه ، بنشفه ها نقش خیال روی تو می آیدم به یاد
تسکین خاطر دل زار منی هنوز شمعی به خلوت شب تار منی هنوز
بگذار تا به طعنه بگویند عاشق است خوشحالم ای پری که تو یار منی هنوز
|
:: موضوعات مرتبط:
دستگاه ماهور،
گلهای رنگارنگ
:: برچسبها:
دستگاه ماهور,
آواز ماهور گلپا,
آواز ماهور ایرج,
باده بده که گویمت سیما بینا