دستگاه ماهور
محمد رضا شجریان
سه تار: پرویز مشکاتیان
نی: محمد موسوی
سال اجرا: ۱۳۶۱
سال انتشار:۱۳۶۵
سه تار، نی و سپس آواز با شعر سعدی:
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم، حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
ادامه در شور
قرچه: بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده است از انتظار تو دوشم
رضوی: مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
مرا مگوی سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن، چو پند میننیوشم
فرود به ماهور:
به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم
آواز دوبیتی های بابا طاهر:
بود درد مو و درمونم از دوست
بود وصل مو و هجرونم از دوست
اگه قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگرده جونم از دوست
**
خوشا آنان که سودای تو دیرن
که سر پیوسته در پای تو دیرن
به دل دیرم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای تو دیرن
**
گلی که خم بدادم پیچ و تابش
به آب دیدگونم دادم آبش
بدرگاه الهی کی روا بی
گل از مو دیگری گیره گلابش
**
خداوندا مو بیزارم از این دل
شو روزان در آزارم از این دل
ز بس نالیدم از نالیدن کس
ز مو بستون که بیزارم از این دل
تصنیف دل میرود ز دستم:
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
شايد که بازبینیم دیدار آشنا را
آواز(ماهور مثنوی)با شعر مولانا:
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل می خواستی از عاشقان
جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آنچه در مغز من است
یک زمان سر نخارم روز شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
زان شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب
بس که کشت مهر جان تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
تصنیف عشق تو آتش جانا
|
:: موضوعات مرتبط:
دستگاه ماهور،
آلبوم های محمد رضا شجریان
:: برچسبها:
دستگاه ماهور,
آواز ماهور شجریان,
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم,
دل میرود زدستم شجریان